سقوط

tomber

سقوط

tomber

سقوط به فرانسوی می‌شه "tomber".
نمی‌دونم تا به حال سقوط کسی رو دیدی یا نه؛ من بار ها و بار ها دیدم. این رو هم باید بگم که آدم ها موقع سقوط یه دستشون به سمت بالاست. نمی‌دونم ولی بنظرم تو طبیعت‌ماهاست که همیشه منتظر یه پرتو کوچیک از امید باشیم.
من هم مدت هاست در حال سقوط‌ام و دستم به سمت بالاست.
چیز هایی که اینجا می‌نویسم هم تراوشات ذهنم در حال سقوطه.

"moi" به فرانسوی به معنی من هستش.

- فکر کنم دیگه همه متوجه شدن که زبان مورد علاقه ام چی هستش.

حتی ایده ای ندارم که چه چیزی باید اینجا بنویسم؛ اسم، سن، رنگ مورد علاقه، کتاب مورد علاقه؟

فکر نکنم نیازی به این ها باشه.

اگه یک روزی یک نفر اومد اینجا تا تراوشات ذهن (خیلی دارم جلوی خودم رو می‌گیرم تا نگم ذهن مریض) من رو بخونه؛ همینقدر که بدونه می‌تونه من رو لونا صدا بکنه کافیه.