سقوط

tomber

سقوط

tomber

سقوط به فرانسوی می‌شه "tomber".
نمی‌دونم تا به حال سقوط کسی رو دیدی یا نه؛ من بار ها و بار ها دیدم. این رو هم باید بگم که آدم ها موقع سقوط یه دستشون به سمت بالاست. نمی‌دونم ولی بنظرم تو طبیعت‌ماهاست که همیشه منتظر یه پرتو کوچیک از امید باشیم.
من هم مدت هاست در حال سقوط‌ام و دستم به سمت بالاست.
چیز هایی که اینجا می‌نویسم هم تراوشات ذهنم در حال سقوطه.

رنگ باختن

شنبه, ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، ۱۲:۳۴ ق.ظ

باز هم نیمه شب و من و دفتر خاک گرفته ای که نمی‌دانم ذهنم را چطور داخل آن خالی کنم.

زمان احتمالاً که نه قطعاً بهترین مرهم است ولی حسی از آن می‌گیرم انگار که عقربه‌ها راه خودشان را از زخم‌های من باز می‌کردند.

این خصلت زمان باعث می‌شود ترسی گریبانم را بگیرد؛ ترسی که با گذر زمان خود اصلی ام را فراموش می‌کنم، انگار من ۱۶ ساله هیچوقت قرار نیست دوباره در درونم حس شود، ترسی که باعث می‌شه حس کنم نکنه دیگه هیچوقت قرار نیست حس دوست داشته شدن را تجربه کنم صرفاً چون با گذر زمان درگیر روزمره شده ام و کم کم درحال خاکسری شدنم.

انگار که هرچقدر هم پرده را کنار بزنم و درمقابل پرتو های امید باشم هیچوقت قرار نیست به رنگ اصلی ام برگردم. انگار که رنگ سبز مدت هاست از وجود من پر کشیده ست.

  • ۰۳/۱۲/۱۱

نظرات (۳)

  • شبکه اجتماعی ویترین
  • سلام

    وقت بخیر

    دعوت می کنم دلنوشته هاتون رو تو شبکه اجتماعی ویترین منتشر کنید

    دانلود از بازار

    https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app

     

    + نیازی هم به فالوور و ممبر نداری

    ممنون

    اینطوری نیست بچکم 
    مطمئن باش 

    پاسخ:
    می‌دونستی که چه تاثیر بزرگی روم گذاشتی و برام مثل نور می‌مونی؟
    نماز روزه هات هم قبول عزیزدل

    عزیز دل من❤️

    تو خودت نوری بچه جون

     

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی