سقوط

tomber

سقوط

tomber

سقوط به فرانسوی می‌شه "tomber".
نمی‌دونم تا به حال سقوط کسی رو دیدی یا نه؛ من بار ها و بار ها دیدم. این رو هم باید بگم که آدم ها موقع سقوط یه دستشون به سمت بالاست. نمی‌دونم ولی بنظرم تو طبیعت‌ماهاست که همیشه منتظر یه پرتو کوچیک از امید باشیم.
من هم مدت هاست در حال سقوط‌ام و دستم به سمت بالاست.
چیز هایی که اینجا می‌نویسم هم تراوشات ذهنم در حال سقوطه.

نور من

سه شنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۲، ۰۳:۲۶ ق.ظ

نمی‌دانم چه فعل و انفعالاتی در ذهنم رخ داد که با خود فکر کردم تو همان پرتو نور من هستی. -هنوز هم فکر می‌کنم هستی-
بی‌قراریی در جانم انداختی که حتی این شب ها هم نمی‌تواند آرامم کند، اشک های ابلهانه ام ریختن را از سر می‌گیرند اما کسی جز قلبم نمی‌داند این اشک ها بخاطر تو اند. کسی نمی‌داند که من در تو غرق شده ام و دلم نمی‌خواد برای نجات پیدا کردن تلاشی کنم.
شاید هم همانطور که ثمین می‌گفت باید توجه کمتری به تو نشان دهم و در درون خودم امید داشته باشه‌ام.
امیدوار باشم که تو هم متوجه شدی ای نور من هستی اما درحال قبول کردن این هستی.

  • ۰۲/۰۱/۲۲