سقوط

tomber

سقوط

tomber

سقوط به فرانسوی می‌شه "tomber".
نمی‌دونم تا به حال سقوط کسی رو دیدی یا نه؛ من بار ها و بار ها دیدم. این رو هم باید بگم که آدم ها موقع سقوط یه دستشون به سمت بالاست. نمی‌دونم ولی بنظرم تو طبیعت‌ماهاست که همیشه منتظر یه پرتو کوچیک از امید باشیم.
من هم مدت هاست در حال سقوط‌ام و دستم به سمت بالاست.
چیز هایی که اینجا می‌نویسم هم تراوشات ذهنم در حال سقوطه.

آخر هفته

جمعه, ۱۹ آبان ۱۴۰۲، ۰۱:۵۵ ب.ظ

تا الان حاصل دست رنج ام از سال کنکور/پیش دانشگاهی؛ تغییر شماره چشم، کمردردهای بسیار(که سرطان کمر صداش می کنم)، صبور و زودرنج شدن(تناقض رو نگاه)، دلتنگ شدن نه بسیار بسیار دلتنگ شدن، فاصله گرفتن از گوشی، عادت کردن به روتین (درحدی که دیروز و امروز رو درس نخوندم می خوام گریه کنم) و به راحتی گذشتن از هرکس و هرجیزی بوده. 

امیدوارم در آخر این لیست قبول شدن در پردیس دانشگاه اضافه نشود.

در اصل نمی دانم برای چه چیزی دارم تلاش می کنم اما می دانم این تلاش کافی نیست.

گویی روحم از من کوچ کرده و رفته. شاید در این سال هایی نفس کشیده انقد حس خالی بودن را نداشتم. ذهنم درگیر است و اگر بپرسی درگیر چی جوابم نمی دانم است. شاید گرما آغوشی که از آن دور افتاده ام جواب باشد.

  • ۰۲/۰۸/۱۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی