سقوط

tomber

سقوط

tomber

سقوط به فرانسوی می‌شه "tomber".
نمی‌دونم تا به حال سقوط کسی رو دیدی یا نه؛ من بار ها و بار ها دیدم. این رو هم باید بگم که آدم ها موقع سقوط یه دستشون به سمت بالاست. نمی‌دونم ولی بنظرم تو طبیعت‌ماهاست که همیشه منتظر یه پرتو کوچیک از امید باشیم.
من هم مدت هاست در حال سقوط‌ام و دستم به سمت بالاست.
چیز هایی که اینجا می‌نویسم هم تراوشات ذهنم در حال سقوطه.

روزشمار

جمعه, ۱۸ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۳۶ ب.ظ

از زدن روز شمار خسته شدم. چه روز شمار چهل و هشت روزه و چه روزشمار صد و یازده روزه. بالاخره هرروز بدون اینکه متوجه بشم می گذرد و آخر روز من می مانم و نتیجه گیری همیشگی که بیست و چهار ساعت برای کار ها کم است و باید از خوابم بیشتر کم بکنم. 

هفته پیش دو نفر از انسان های قشنگ زندگیم بغلم کردند و گفتند، تو دیگه تلاشت رو کردی الان دیگه باید بشینی دوره بکنی و بسپری به اون بالایی. ولی من حس می کنم تا شب آخر و ساعت های آخر و اون لحظه های آخر که دم در حوزه هستم وقت دارم کتاب در دستانم باشد. 

نمی دانم و بیشتر دلم می خواهد تمام شود و امیدی که آدم های عزیزم بهم دارند پوچ نشود.

  • ۰۲/۱۲/۱۸

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی